مقدمه:
انديشه مهدويت در فرهنگ شيعي به علت
گره خوردن آن با اعتقاد به امام حیّ و غايب از اهميت و جايگاه ممتازي برخوردار است
و داراي ظرفيتها، کارکردها و آثار متعددی است؛ و در حوزههاي فردي و اجتماعي آثار
و پیامدهای بسياري دارد. بيشترين آثار و کارکردهاي مهدویت، با بحث «انتظار» گره
خورده است. انتظار فرج موجب آمادگي جامعه در حوزههاي مختلف اعتقادي و فکري،
اخلاقي و تربيتي، فرهنگي و اجتماعي و سياسي است؛ و موجب ميشود تا آرمانگرايي و
نشاط و پويايي و وظيفهشناسي و روح اميد در افراد زنده شود. انتظار پویا همواره میتواند
در حرکتهای اجتماعی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... نقشآفرین باشد. بررسی راهبرد
انتظار در حوزه مقاوت یکی از گارکردهای آن محسوب میشود. تبیین ابعاد مختلف
انتظار در این حوزه علاوه بر آثار اجتماعی و سیاسی آن، در ارائه الگو برای نسل
جدید، دارای تأثیر بسیاری خواهد بود. بر این اساس در نوشته پیشرو بعد از مفهومشناسی،
مهمترین راهبردهای انتظار در باره مقاومت از منظر حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مد
ظله)» مورد بررسی قرار داده میشود.
مفهومشناسی:
کارکرد:
کارکرد، ترجمان واژه «function» است. این واژه از ریشه لاتینی functio بهمعنای انجام یک وظیفه
گرفته شده و در فارسی معادلهایی چون نقش، عمل، خدمت، شغل یافته است. در جامعهشناسی
به معنای نتیجه و اثری استکه انطباق یا سازگاری یک ساختار معین یا اجزای آنرا با
شرایط لازم محیط فراهم مینماید(گولد،1392، ص679). بنابراین، معنای کارکرد در منطق
کارکردگرایی، اثر یا پیامدی استکه یک پدیده در ثبات، بقا و انسجام نظام اجتماعی
دارد(محسنی، 1381، ص53).
در اصطلاح جامعهشناسی وقتی به دین نسبت داده میشود، مقصود
معنای عام آن استکه شامل خدمات، غایات و اغراض، آثار و تبعات پنهان و
آشکار، مقصود و غیرمقصود دین به جامعه میشود که قوام، بقا و تعادل آنرا در
پی دارد(اسکیدمور، 1385، ص142).
مقاومت:
این واژه
از ریشه «قـ وـ م» است و برای آن معانی مختلفی مانند: اعتدال(طریحی،1375، ج3، ص 566،)، ثبات و مداومت(ابن
اثیر، 1367، ج4، ص125)، استمرار(عسکری،1400،
ص51)، پایداری، ایستادگی، پافشاری، استقامت، پایداری(دهخدا،
1330، ج6، ص2181)، و پایداری، ثبات(معین،1375، ج1، ص255) گفته شده است. «استقامت
با توجه به معنایطلبی باب استفعال، بهمعنای طلب قیام است و استمرار و استدامت و مانند
آن از لوازم معنای اصلی بهشمار میآید»(طباطبایی،1390، ج11، ص47).
در اصطلاح
به معنی استقامت در مقابل با دشمنان اعم از کفار و منافقان و مشرکان است. چنانچه
خداوند یکی از ویژگیهای پیروان دین اسلام را دوستی و رحمت با مسلمین و دشمنی و
مقابله با کفار مطرح میکند(فتح:29).[1] در سخن دیگر خداوند از مردم خواسته به یاری مردم
زیر سلطه بشتابند و با دشمن مقابله کنند. این دستور در حقیقت بیانگر تقویت روحیه
مقاومت در مردم برای مبارزه با ظلم و جور است.[2]
راهبرد:
راهبرد واژهای
استکه ابتدا در عرصه نظامی بهکار رفته و با واژه استراتژی Strategy))
هممعنی است. این مفهوم بعدا در عرصههای دیگری چون: اقتصاد، و به ویژه در عرصه
سیاست و مملکت داری از کاربرد زیادی برخوردار شده است؛ و غرض از آن دست زدن به
کارهایی استکه برای دستیابی به اهداف مشخص و بلند مدت، برایش سازماندهی صورت میگیرد.
برای راهبرد دستهبندیهای مختلفی میتوان داشت؛ مانند:
1. راهبرد
به عنوان برنامه: نوعی فعالیت آگاهانه استکه برای مقابله با وضعیت یا رخدادی خاص
در آینده، پیشبینی میشود. مانند یک مهندس که از روی نقشه آماده شده، ساختمان را
میسازد. این دیدگاه رایجترین دیدگاه در مورد راهبرد است.
2. راهبرد
به عنوان الگو: الگویی که تأکید بر موفقیتها و عدم تکرار شکستها از گذشته به دست
آورده میشود. مانند ترویج ارزشها و رفتارهای بسیجیان در طول دفاع مقدس و سعی در
نهادینهسازی آن برای نسل جوان و نسلهای آینده.
3. راهبرد
به عنوان ترفند: بلوف زدن و یا مانوری زیرکانه در مقابل رقبا به طوری که تصور و
جرأت رقابت با شما را نداشته باشند. مانند فیلمهای هالیوودی که در آن قدرت نظامی
و جاسوسی آمریکا بزرگنمایی میشود.
4. راهبرد
به عنوان جایگاه: جایگاهی است که سازمان در محیط و بازار به طور انحصاری به دست میآورد.
مانند صنایع خودروسازی در ایران به دلیل انحصارات دولتی، یا دو تیم فوتبال استقلال
و پیروزی به دلیل قدمت و تداوم محبوبیت و حمایت مردمی.
5. راهبرد
به عنوان یک نگرش: تمرکز اصلی به درون سازمان و منابع آن و تأکید به نقاط قوت و
ضعف و سعی در رسیدن به آرمانها با استفاده از توان داخلی. این راهبرد هنگامی
استفاده میشود که سازمان توان و ابزار تعامل با محیط را در اختیار ندارد و یا از
سوی محیط مورد تحریم واقع شده است. مانند تحریم ظالمانه نظام سلطه بر ضدجمهوری
اسلامی ایران.[3]
انتظار:
انتظار در لغت
به معنی ترقب و توقع چیزی داشتن (ابن منظور، 1414، ج1، ص424 و زبیدی، 1414، ج2،
ص31) و چشم به راه بودن چیزی است؛ و در تعریف اصطلاحی، انتظار عبارت است از یک
حالت قلبی و روحی که موجب آمادگی فرد برای چیزی که در انتظارش است حکایت میکند(موسوی
اصفهانی،1428، ج2، ص152). در تعریف دیگر گفته شده: «انتظار یعنی ترقّب، یعنی مترصد
یک حقیقتی که قطعی است، بودن؛ این معنای انتظار است(آیتالله خامنهای، 18/4/ 1390).
بنابراین منتظِر کسی استکه در خود آمادگی لازم برای ظهور امام زمان(ع) را ایجاد
میکند. این آمادگی باعث میشود تا وی از حالت روحی مناسبی برخوردار باشد و با
تلاش و مجاهدت خود را برای رسیدن به آیندهای روشن آماده نگه دارد. با این وصف
انتظار از سنخ تلاش و عمل و تکاپو و تحرک است. «انتظار يك عمل است، يك آمادهسازى است، يك تقويت انگيزه در دل و درون است،
يك نشاط و تحرك و پويايى است در همه زمينهها ... انتظار یک عمل است بیعملی
نیست»(همان، نیمه شعبان،29/6/ 1384). با این وصف انتظار از «کلید واژههای اصلی
فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام
است»(همان، 18/4/390).[4]
در نهایت در جمعبندی معنای اصطلاحی انتظار میتوان گفت:
«انتظار به معنای اشتیاق انسان، برای دسترسی به وضعی برتر و بالاتر است و این
حالتی استکه بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهی
باشد»( همان، سخنرانی، 6/10/ 1375).[5]
انتظار و راهبردهای مقاومت:
مهمترین راهبردهای انتظار برای ایجاد مقاومت، عبارتند از:
1. عدالتخواهی
و مقاومت:
عدالتخواهی
یکی از خواستهای فطری و طبیعی بشر است. بر طبق این خواست بشر بهدنبال گسترش
عدالت در جامعه میباشد. تا به امروز به این خواست جامه عمل پوشانده نشده است.
بنابراین بشریت منتظر روزی است تا با آمدن منجی به این خواست فطری پاسخ داده شود.
البته این منافات ندارد که در زمان غیبت برای تحقق عدالت تلاش نشود.
بنابراین
برای تحقق آن باید تلاس و مقاومت نمود. از منظر مقام معظم رهبری(مدظله) عدالت در
سایه مقاومت و پایداری محقق میشود و صرفا با نصیحت امکان تحقق ندارد. ایشان در
این باره میفرماید:
«درس
ديگرى كه اعتقاد به مهدويّت و جشنهاى نيمهى شعبان بايد به ما بدهد، اين است:
عدالتى كه ما در انتظار آن هستيم- عدالت حضرت مهدى عليهالسّلام كه مربوط به سطح
جهان است- با موعظه و نصيحت بهدست نمىآيد؛ يعنى مهدى موعودِ ملتها، نمىآيد
ستمگران عالم را نصيحت كند كه ظلم و زيادهطلبى و سلطهگرى و استثمار نكنند. با
زبان نصيحت، عدالت در هيچ نقطهى عالم مستقر نمىشود. استقرار عدالت، چه در سطح
جهانى- آنطور كه آن وارث انبيا انجام خواهد داد- و چه در همهى بخشهاى دنيا،
احتياج به اين دارد كه مردمان عادل و انسانهاى صالح و عدالتطلب، قدرت را در دست
داشته باشند و با زبان قدرت با زورگويان حرف بزنند. با كسانى كه سرمست قدرت
ظالمانه هستند، نمىشود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت
كرد. آغاز دعوت پيغمبران الهى با زبان نصيحت است؛ اما بعد از آنكه توانستند
طرفداران خود را گرد آورند و تجهيز كنند، آنگاه با دشمنان توحيد و دشمنان بشريت،
با زبان قدرت حرف مىزدند.
شما
ببينيد در همين آيهى كريمهى قرآن كه راجع به قسط صحبت مىكند و مىگويد خداى
متعال همهى پيغمبران را فرستاد، «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید:25)؛ براى
اينكه قسط و عدالت را در جامعه مستقر كنند، بلافاصله مىفرمايد: «وَ أَنْزَلْنَا
الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ»(حدید:25)؛ يعنى پيغمبران
علاوه بر اينكه با زبان دعوت سخن مىگويند، با بازوان و سرپنجگان قدرتى كه مجهّز
به سلاح هستند و با زورگويان و قدرتطلبان فاسد، معارضه و مبارزه مىكنند. پيغمبر
اكرم وقتى به مدينه آمد و نظام اسلامى را تشكيل داد، آيات قرآن را بر مردم
مىخواند، به گوش دشمنان هم مىرسانيد؛ اما به اين اكتفا نمىكرد. كسانى كه
طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگويان و زيادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها
بايد خود را به قدرت مجهّز كنند. لذا شما مىبينيد از روزى كه نظام اسلامى به وجود
آمد- يعنى اسلام مجهّز به قدرتِ يك ملت بزرگ و امكانات يك كشور و دولت بزرگ شد-
دشمنان اسلام حركت اسلام را جدّى گرفتند و علاقهمندان و طرفداران اسلام هم در
اطراف و اكناف عالم اميدوار شدند. بسيارى از پيغمبران در ميدان مبارزه و جهاد
مقدّس و قتال قدم مىگذاشتند: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ
رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ»(آل عمران: 146). (تودههای انبوه مردم بههمراه پیامبران
جهاد کردند).
كسانى كه
خيال مىكنند اسلام بايد برود و در گوشهاى بنشيند و مردان اسلام و دين فقط زبان
نصيحت را به كار گيرند، اينها دانسته يا ندانسته همان چيزى را مىگويند كه مراكز
قدرت جهانى آن را مىخواهند و آرزو مىكنند. مراكز قدرتاستكبارى از اينكه رهبران
اسلامى در گوشهاى از دنيا بنشينند و گاهى پيامى بدهند و يككلمه حرفى بزنند-
همچنان كه رهبران مسيحى در هر قضيهاى پيامى مىدهند، نصيحتى مىكنند و جملهاى
مىگويند- هيچ ترسى ندارند؛ مىدانند اين خطرى براى آنها نيست. از اينكه ملتهاى
مسلمان بيدار شوند و تشكيل حكومت دهند؛ از اينكه ايمان اسلامىِ آحاد مردم در قالب
يك نظام و يك دولت و يك حكومت تجسّم پيدا كند، واهمه دارند و مىترسند. نظام
اسلامى و ملت مسلمان ايران و دولت جمهورى اسلامى بزرگترين قدم را در اين راه
برداشت و به بركت مجاهدت جوانان و مردان و زنان مؤمن و فداكار اين ملت، اسلام در
دنيا به عنوان يك قدرت ظاهر شد. هرچه اين قدرت بتواند خود را مستقرتر و پايدارتر
كند، نظم ظالمانه و شيطانىِ دنيا بيشتر تهديد مىشود.
بعضيها
بىتوجّه، از جدايى دين و سياست حرف مىزنند؛ يعنى دين را به گوشههاى خلوت برانند
و انسان ديندار، فقط به نصيحت اكتفا كند! در اينجا نصيحت نمىتواند كارى بكند.
آنچه مىتواند قدرتها را مهار و تهديد كند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نمايد و
ريشهى آن را بَركند يا آن را متزلزل سازد، قدرت الهى و اسلامى است؛ قدرت سياسىاى
است كه در اختيار احكام اسلامى باشد. امام زمان أرواحنا فداه با اقتدار و قدرت و
تكيه بر توانايىاى كه ايمان والاى خودِ او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهّز
به آن قدرت كرده است، گريبان ستمگران عالم را مىگيرد و كاخهاى ستم را ويران مىكند»(
بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران، 30/07/1381).[6]
2. امیدزایی و
مقاومت:
یکی از
دستآوردهای مبنای نظام هستی بر اساس حکمت الهی این استکه مردم با اعتقاد بدان،
باور دارند که بلایایی چون ظلم و ستم و باطلگروی و ... روزی از بین خواهد رفت و
سنت دائمی در میان مردم نخواهد بود. در نتیجه حرکت و سمت و سوی جامعه را بهگونهای
تنظیم میکنند کـه آنان را نسبت به آیندهشان امیدوار میسازد و یأس و ناامیدی
را از اذهانشان میزداید. بنابراین امیدآفرینی یکی از درسهای مهم انتظار استکه
موجب میشود تا در پرتو آن، مردم در مقابل ظلم و ستم ایستادگی میکنند. حضرت آیتالله
خامنهای(مدظله) با تذکر این نکته یأس و ناامیدی مردم بهخصوص نخبگان را عامل
اساسی عدم مقاومت در برابر ظالمان برمیشمرد، در این باره میفرماید:
«اوّلين
درس عملى از اين موضوع(مهدویت و انتظار) اين استكه نابود كردن بناى ظلم در سطح
جهان، نه فقط ممكن است، بلكه حتمى است. ... مجموعهى بزرگى از نخبگان كه سررشتهى
كار در دنيا در دست آنهاست، اسير يأس و نااميدىاند و اين يأس و نااميدى را به
ملتهاى خود سرريز مىكنند و آنها را از اينكه بتوان نقشهى ظالمانه و شيطانى
امروز دنيا را عوض كرد، مأيوس مىكنند. بديهى است كه انسانهاى مأيوس نمىتوانند
هيچ حركتى در راه اصلاح انجام دهند. آن چيزى كه انسانها را وادار به كار و حركت
مىكند، نور و نيروى اميد است. اعتقاد به مهدى موعود، دلها را سرشار از نور اميد
مىكند. براى ما كه معتقد به آيندهى حتمى ظهور مهدى موعود عليهالسّلام هستيم،
اين يأسى كه گريبانگير بسيارى از نخبگان دنياست، بىمعناست. ما مىگوييم نخير،
مىشود نقشهى سياسى دنيا را عوض كرد؛ مىشود با ظلم و مراكز قدرت ظالمانه درگير
شد و در آينده نه فقط اين معنا امكانپذير است، بلكه حتمى است. وقتى ملتى معتقد
است نقشهى ظالمانه و شيطانىِ امروز در كلّ عالم قابل تغيير است، آن ملت شجاعت
مىيابد و احساس مىكند دست تقدير، تسلّط ستمگران را براى هميشه بهطور مسلّم
ننوشته است. انسانها مىتوانند تلاش كنند و پرچم عدالت را- و لو در يك نقطهى
محدود- بلند كنند. شما ببينيد ملتهايى كه امروز در گوشه و كنار عالم زير فشارِ ظلم
و ستم زندگى مىكنند، اگر اين اميد را در دل خود بپرورانند كه مىشود با ظلم
مبارزه كرد، چه اتّفاقى در دنيا مىافتد و چهطور ملتها بيدار مىشوند! يك روز
ملت ايران هم در پنجهى اقتدار رژيم طاغوتى دچار همين يأس بود؛ ولى امام بزرگوار
ما با تعاليم اسلامى، اين يأس را از دلها پاك كرد و به مردم اميد و شجاعت داد.
نتيجه اين شد كه اين مردم بهپاخاستند، نهضت كردند، تن به سختى دادند، مبارزه
كردند، از جان خود دريغ نكردند و توانستند در اين نقطه از عالم، با عوامل ظلم و
نظام ظالمانه و شيطانى مبارزه و آن را ريشهكن و سرنگون كنند. ... جوانان و
روشنفكران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدى عليه الصّلاة و السّلام اين
اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش مىدهند كه نظم ظالمانهى جهانى، قابل زوال است و
ابدى نيست؛ مىشود با آن مبارزه و در مقابل آن ايستادگى كرد»(بيانات در ديدار
اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران، 30/7/1381).[7]
در منظومه
فکری حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) امیدآفرینی از بزرگترین خواص اندیشه مهدویت و
انتظار است؛ ایشان در این باره میفرماید: «بزرگترين خاصيّت اين اعتقاد در ميان
شيعيان، اميدآفرينى است. جامعهى تشيّع فقط به برجستگىهاى تاريخ خود در گذشته
متّكى نيست، چشم به آينده دارد. يك نفر معتقد به مسئلهى مهدويّت طبق اعتقاد
تشيّع، در سختترين شرايط، دل [را] خالى از اميد نميداند و شعلهى اميد همواره
وجود دارد؛ ميداند كه اين دوران تاريكى، اين دوران ظلم، اين دوران تسلّط ناحق و
باطل قطعاً سپرى خواهد شد؛ اين يكى از مهمترين آثار و دستاوردهاى اين اعتقاد
است»(همان، 14/3/1394).[8]
زیرا بر طبق باور به حکمت الهی، مهدویت و انتظار تحقق بخش اراده الهی در نابودی
ظلم و ستم است؛ لذا انتظار مشحون از امید خواهد بود. حضرت آیتالله خامنهای(مدظله)
با یادآوری این نکته میفرماید: «اعتقاد به مهدويّت ... اميد را در دلها زنده
مىكند. هيچوقت انسانى كه معتقد به اين اصل است، نااميد نمىشود. چرا؟ چون
مىداند يك پايان روشنِ حتمى وجود دارد؛ بروبرگرد ندارد. سعى مىكند كه خودش را به
آن برساند»(همان، نیمه شعبان، 25/9/1376).[9]
بر اساس این مبنا «افضل الاعمال» دانستن انتظار فرج توجیه میشود. ایشان در این
باره میفرماید: «وقتى در نهايتِ زندگىِ انسان، در مقابلهى با اينهمه حركت
ظالمانه و ستمگرانه، خورشيدِ فرج ظهور خواهد كرد، پس در بنبستهاى جارى زندگى هم
همين فرج، متوقّع و مورد انتظار است. اين درس اميد به همهى انسانهاست؛ اين درس
انتظار واقعى به همهى انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال
دانستهاند»(همان، نیمه شعبان، 29/6/1384).[10]
3. ظلمستیزی و
مقاومت:
ظلمستیزی
خواست فطری بشریت است و بر پایه آن مردم در انتظار ظهور منجی موعود بهسر میبرند.
زیرا بر طبق وعده داده شده، با ظهور منجی ظلم و ستم، از ریشه کنده میشود و جامعه
انسانی طعم شیرین عدالت را خواهد چشید. در حقیقت «روز موعود يعنى روزى که عدالت با جهانى پر از جور و ستم روبرو
میشود و پايههاى آنرا ويران میکند و طرحى نو در مىاندازد. روز موعود يعنى روزیکه
ستم به هر اندازه که فزونى يابد و در جهان ريشه بدواند و بر مقدرات، حکومت کند،
بايستى نابود شود و هرگز جاودانه نخواهد بود. اين تفکر که ظلم در اوج خود بايستى
شکست بخورد و اين شکست حتمى است؛ به ستمديدگان و امتهاى رنجيده، اميد مىبخشد که
محاسبات را تغيير دهند و کاخ ظلم را فرو ريخته و بر خرابههاى آن شالوده عدالت را
پى ريزى کنند. ... وقتى از ما خواسته میشود به مهدى ايمان بياوريم...
مقصود اين استکه به ما الهام شود تفکر نفى هر نوع ظلم و ستم که مهدى سمبل آن است؛
اينک در شخص پيشواى منتظر که بهزودى ظهور خواهد کرد، تجسم يافته است، شخصيتى که
به همه قدرتها «نه» مىگويد»(صدر، 1417، ص44).
بنابراین
منتظران ظهور که خود را برای آن واقعه مهم آماده و برای آن زمینهسازی میکنند؛
ظلمستیزی و مبارزه با مظاهر مختلف ظلم و ستم را باید یکی دیگر از وظایف خودشان
بدانند و خود را برای این رسالت مهم آماده نمایند.
این مطلب
در منظومه فکری حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) مورد توجه قرار داده شده و در
بیانات مختلف بدان اشاره شده است. ایشان در باره رسالت دین اسلام در این خصوص میفرماید:
«اسلامى كه در آن، تلاش براى عدالت و
مبارزه با ظلم نباشد، چهطور مىتواند اسلام باشد و بشريت بهسمت آن حركت كند؟ بشر
بهسمت آن چيزى حركت مىكند كه مظهر آن، وجود مقدس مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه
الشّريف) باشد و او كسى استكه در احاديث متواتر وارد شده كه دنيا را از عدل و داد
پُر مىكند و ظلم را ريشهكن مىسازد»( حضرت آیتالله خامنهای،10/12/1368).[11]بنابراین «همهى بشريت متدين، منتظر
مصلح است و همهى مسلمين، منتظر مهدى موعودند ... عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بين بردن ظلم از سطح
زمين، خصوصيت مهدى موعود است»(همان،10/12/1368).[12] زیرا«ما شعلههاى ظلم و جور و نظام
ظالمانه و استكبار را مشاهده مىكنيم كه روز بهروز مشتعلتر مىشود ... الآن دنيا
از ظلم و جور پُرشده و واقعاً ملتها پناهى ندارند. اگر ما خودمان را در سايهى
اسلام حفظ كنيم، مىتوانيم پناه ملتها باشيم. بنابراين، هدف بزرگ پيامبران و هدف
قيام ولىّعصر (عجّل الله تعالى فرجه الشّريف) تأمين عدالت اجتماعى است. اولين ارزش
در نظام ما از لحاظ عملى، بايد تأمين عدالت اجتماعى باشد»(همان، 9/11/68).[13]
از منظر
حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) یأس و ناامیدی از مبارزه با ظلم و ستم، آفت بزرگی
است که ممکن است اقشار مختلف مردم بهخصوص نخبگان دچار آن شوند. البته در مکتب
انتظار این درس آموخته میشود که در مقابل ظلم باید ایستادگی کرد و نباید دچار یأس
و ناامیدی شد. « اوّلين درس عملى از اين موضوع_ انتظار و مهدویت_ اين استكه نابود
كردن بناى ظلم در سطح جهان، نه فقط ممكن است، بلكه حتمى است. اين، مطلب بسيار
مهمّى استكه نسلهاى بشرى امروز معتقد نباشند كه در مقابل ظلم جهانى، نمىشود
كارى كرد. امروز وقتى ما با نخبگان سياسى دنيا از ظلمهاى مراكز قدرت بينالمللى و
سيستم جهانىِ ظلم ... صحبت مىكنيم، مىبينيم آنها مىگويند بله؛ چيزى كه شما
مىگوييد، درست است؛ واقعاً ظلم مىكنند؛ اما كارى نمىشود كرد! يعنى مجموعهى
بزرگى از نخبگان كه سررشتهى كار در دنيا در دست آنهاست، اسير يأس و نااميدىاند
و اين يأس و نااميدى را به ملتهاى خود سرريز مىكنند و آنها را از اينكه بتوان
نقشهى ظالمانه و شيطانى امروز دنيا را عوض كرد، مأيوس مىكنند. بديهى استكه
انسانهاى مأيوس نمىتوانند هيچ حركتى در راه اصلاح انجام دهند. آن چيزى كه انسانها
را وادار به كار و حركت مىكند، نور و نيروى اميد است. اعتقاد به مهدى موعود، دلها
را سرشار از نور اميد مىكند. براى ما كه معتقد به آيندهى حتمى ظهور مهدى موعود
(عليهالسّلام) هستيم، اين يأسى كه گريبانگير بسيارى از نخبگان دنياست،
بىمعناست. ما مىگوييم نخير، مىشود نقشهى سياسى دنيا را عوض كرد؛ مىشود با ظلم
و مراكز قدرت ظالمانه درگير شد و در آينده نه فقط اين معنا امكانپذير است، بلكه
حتمى است. وقتى ملتى معتقد است نقشهى ظالمانه و شيطانىِ امروز در كلّ عالم قابل
تغيير است، آن ملت شجاعت مىيابد و احساس مىكند دست تقدير، تسلّط ستمگران را
براى هميشه بهطور مسلّم ننوشته است. انسانها مىتوانند تلاش كنند و پرچم عدالت
را- و لو در يك نقطهى محدود- بلند كنند»(همان، نیمه شعبان، 30/7/1381).[14]
گرچه
امپراتوری رسانهای در صدد است بهوسیله تبلیغات گسترده، ملتها را متقاعد کند که
به وضع موجود خویش راضی باشند و از هرگونه مبارزه با نظام سلطه دست بردارند؛ اما
مکتب انتظار در مقابل آن، رسالت مبارزه با ظلم را وظیفه خود میداند و آنرا به
منتظران تعلیم میدهد. «امروز دستگاههاى تبليغاتىِ مراكز استكبارى دنيا و
روشنفكرانِ وابسته به آنها، در سطح عالم اينطور تبليغ مىكنند كه هيچ حركتى در
مقابل نظم ظالمانهى كنونى ممكن نيست. با فكر انقلاب و آرمانگرايى مبارزه مىكنند
و مىخواهند ملتها را متقاعد كنند كه به همين وضعيت كنونىِ ظالمانهى دنيا بسازند
و در مقابل آن هيچ عكسالعملى نشان ندهند. فكر اعتقاد به مهدى، نقطهى مقابل اين
تبليغات غلط و ظالمانه است. جوانان و روشنفكران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور
مهدى(عليه الصّلاة و السّلام) اين اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش مىدهند كه نظم
ظالمانهى جهانى، قابل زوال است و ابدى نيست؛ مىشود با آن مبارزه و در مقابل آن
ايستادگى كرد»(همان، نیمه شعبان، 30/7/1381).[15]
با توجه
به فطری بودن ظلمستیزی، از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) همه کسانیکه به
منجی موعود باور دارند و در انتظار ظهور وی بهسر میبرند؛ بر این باورند که منجی
موعود با ظهور خودش بشر را از ظلم و جور نجات خواهد داد. بر این اساس از دیدگاه
ایشان ولادت امام مهدی(ع) عید برای همه بشریت است. وی با تأکید بر این مطلب، در
این باره میفرماید: «روز ولادت حضرت مهدى موعود (أرواحنا فداه)، يك عيد حقيقى
براى همهى افراد بشر و آن كسانى استكه ستمى كشيدهاند، رنجى بردهاند، دلشان
سوخته است، اشكى ريختهاند، انتظارى كشيدهاند و يا با مشاهدهى ناملايمات در طول
حيات خود و در هر نقطهاى از عالم- و حتّى در هر نقطهاى از تاريخ- مصيبتى تحمل
كردهاند. همهى آنها در مثل چنين روزى و به ياد امروز، احساس شادمانى و اميد و
نشاط كردهاند. اين ولادت بزرگ و اين حقيقت عظيم، متعلّق به يك ملت و يك زمان خاص
نيست؛ بلكه متعلق به بشريّت است. اين ميثاق خدا با انسان است؛ و اين وعدهى خداست
كه تحقّق آنرا ضمانت كرده است. همهى انسانهاى طول تاريخ، نسبت به اين پديدهى
عظيم و شگفتآور، احساس نياز معنوى و قلبى كردهاند؛ چون تاريخ، از اوّل تا امروز
و از امروز تا لحظهى طلوع آن خورشيد جهانتاب، با ظلم و بدى و پليدى آميخته بوده
است. همهى كسانى كه از ظلمى رنج بردهاند- چه آنهايى كه به خودشان ظلم شده است و
رنج بردهاند و چه آنهايى كه به ستمكشىِ ديگران نگاه كردهاند و رنج بردهاند-
با ياد ولادت اين منجىِ عظيم تاريخ و بشر، در دلشان اميدى به وجود مىآيد. به
همين خاطر، شما مىبينيد كه اين حقيقت، مخصوص شيعه هم نيست؛ بل همهى اديان و
مذاهب، عقيده دارند كه يك منجى و يك دست مقتدر الهى، در مقطعى از تاريخ خواهد آمد
و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزهگرى خواهد كرد. فرقى كه ما شيعيان با ديگران و
بقيهى فِرَق اسلامى و غير اسلامى داريم، اين استكه ما اين شخص عظيم و عزيز را
مىشناسيم؛ اسمش را مىدانيم، تاريخ ولادتش را مىدانيم، پدر و مادر و آباء و
اجداد عزيزش را مىشناسيم و قضايايش را مىدانيم. ... به همين دليل است كه توسّلات
شيعه، زندهتر و پرشورتر و بامعناتر و باجهتتر است»(همان، میلاد امام زمان(ع)،
17/10/1374).[16]
بر اساس
مبنای یاد شده باید گفت: تلاش برای مبارزه با ظلم و ستم و مقاومت در این راه،
رسالت مهم و خطیری استکه منتظران آنرا از مکتب انتظار میآموزند و باید در سبک
زندگی منتظرانه بدان پایبند باشند.
بنابراین:
از طرفی ظلمستیزی از مؤلفههای انتظار فعال و پویا است، و از طرف دیگر ظلمستزی
مستلزم مقاومت است.
4. حقطلبی و
مقاومت:
حقطلبی نیز
همانند ظلمستزی یکی دیگر از خواستهای فطری است؛ بر اساس آن همه انسانها و در
همه مکانها با هر دین و آئینی بهسمت حق گرایش دارند و حق طلب میباشند. شهید
مطهری(ره) در باره فطرت حقجويى مینویسد: «قرآن همانطور كه براى وجدان عقلى
انسان اصالت قائل است؛ براى او يك اصالت وجدانى و فطرى نيز قائل است؛ و بر اساس
همان فطرت حقجويى و عدالتطلبى استكه انسانها را به سير و حركت وا مىدارد و از
اين رو پيامش منحصر به طبقه كارگر يا كشاورز يا محروم و مستضعف نمیشود. قرآن به
ظالم و مظلوم، هر دو خطاب مىكند كه به راه حق بيايند»(مطهری، ج29، ص540). هم او
مینویسد: «ظهور مهدى موعود حلقهاى است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل كه به
پيروزى نهايى اهل حق منتهى میشود. سهيم بودن يك فرد در اين سعادت موقوف به اين
استكه آن فرد عملًا در گروه اهل حق باشد. آياتى كه بدانها در روايات استناد شده
است؛ نشان مىدهد كه مهدى موعود(عج) مظهر نويدى استكه به اهل ايمان و عمل صالح
داده شده است، مظهر پيروزى نهايى اهل ايمان است. ... از مجموع آيات و روايات
استنباط میشود كه قيام مهدى موعود(عج) آخرين حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و
باطل استكه از آغاز جهان برپا بوده است. مهدى موعود تحقق بخش ايدهآل همه انبيا و
اوليا و مردان مبارز راه حق است»(همان، ج24، ص437-438).
با توجه
به این مطلب، از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) فرج نهایی برای انسان یکی
از معانی انتظار است. پیروزی حق بر باطل یکی از مصادیق فرج نهایی استکه از فطرت
حقخواهی انسان نشأت میگیرد. بر طبق این تفسیر، با ظهور حضرت ولی عصر(عج) دیگر باطل
هرگز نخواهد توانست جولان دهد و در نهایت حق بر باطل پیروز خواهد شد. ایشان در این
باره میفرماید: «نكتهى بعدى در باب مهدويت، انتظار فرج است. انتظار فرج يك
مفهوم بسيار وسيع و گستردهيى است. يك انتظار، انتظارِ فرجِ نهايى است؛ يعنى اينكه
بشريت اگر مىبيند كه طواغيت عالم تركتازى مىكنند و چپاولگرى مىكنند و
افسارگسيخته به حق انسانها تعدى مىكنند، نبايد خيال كند كه سرنوشت دنيا همين
است؛ نبايد تصور كند كه بالاخره چارهيى نيست و بايستى به همين وضعيت تن داد؛ نه،
بداند كه اين وضعيت يك وضعيت گذراست- «للباطل جولة»- و آن چيزى كه متعلق به اين
عالم و طبيعت اين عالم است، عبارت است از استقرار حكومت عدل؛ و او خواهد آمد.
انتظار فرج و گشايش، در نهايت دورانى كه ما در آن قرار داريم و بشريت دچار ستمها
و آزارهاست، يك مصداق از انتظار فرج است»(حضرت آیتالله خامنهای، نیمه شعبان
29/6/1384).[17] و از
این منظر بنای عالم بر حق استوار است. «باطل جولانى مىكند و قابل ادامه يافتن
نيست. آنچه كه خواهد توانست فضاى عالم آفرينش را در اختيار بگيرد، حقّ است و بناى
عالم برحقّ است. دلهاى خود را روز به روز بيشتر با نور معرفت، نور علم، نور حقيقت
و نور اخلاق روشن كنيد و از خدا كمك بخواهيد»(همان، 21/8/1380).[18]
در نتیجه
با اعتقاد به مهدویت و انتظار بشر «ميداند كه اين دوران تاريكى، اين دوران ظلم،
اين دوران تسلّط ناحق و باطل قطعاً سپرى خواهد شد؛ اين يكى از مهمترين آثار و
دستاوردهاى اين اعتقاد است».(همان، 14/3/1394).[19]
بنابراین:
از طرفی حقطلبی از مؤلفههای انتظار فعال و پویا است، و از طرف دیگر حقطلبی
مستلزم مقاومت است.
5. تعهدزایی و
مقاومت:
یکی از
مبانی انسانشناسی اسلامی، این استکه انسان موجودی است به حکم اینکه از نور عقل
و موهبت اختیار برخوردار است، موجودی مسئول است. «در انسانشناسی اسلامی، هر
فردی، تکالیفی بر دوش خود دارد و به تعبیر دیگر، مسئولیتی بر عهده اوست. از آنجاکه
انـسان، در ارتـباط با سطوح مختلف از جمله در برابر خدا، در برابر گوهر انسانی
خویش، در برابر انسانهای دیگر و در برابر جهان مسئول است، نوع مسئولیتش نیز
متفاوت است. خداوند، انسان را مسئول سرنوشت خود مىداند و در اين بـاره مـىفرمايد:
« وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُون» (نحل:93) «مسلّماً در برابر آنچه
میكنيد، مسئول هستيد و مورد سؤال قرار مىگيريد».
از دیدگاه
اسلام، انسان نه تنها در برابر خود؛ بلکه در برابر خدا، خانواده، جامعه و طبیعت
نیز مسئول است. بر اساس این مبنا اگر انـسان مسؤلیت خویش بهخصوص مسؤلیت اجتماعی
خود را بهخوبی بشناسد و بدان پایبند باشد؛ برای جامعه آثار فراوانی را در پی
خواهد داشت.
مسئولیت
آفرینی و اقدام و عمل را میتوان یکی از ویژگیهای بارز انتظار بهشمار آورد. از
اینرو حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) این مطلب را مورد توجه خود قرار داده و بدان
تأکید نموده است. ایشان در این باره میفرماید: «انتظارى كه از آن سخن گفتهاند،
فقط نشستن و اشك ريختن نيست؛ انتظار به معناى اين استكه ما بايد خود را براى
سربازىِ امام زمان آماده كنيم. سربازىِ امام زمان، كار آسانى نيست. سربازىِ منجى
بزرگى كه مىخواهد با تمام مراكز قدرت و فساد بينالمللى مبارزه كند، احتياج به
خودسازى و آگاهى و روشنبينى دارد. ... ما نبايد فكر كنيم كه چون امام زمان خواهد
آمد و دنيا را پُر از عدل و داد خواهد كرد، امروز وظيفهاى نداريم؛ نه، بعكس، ما
امروز وظيفه داريم در آن جهت حركت كنيم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شويم. ...
اعتقاد به امام زمان به معناى گوشهگيرى نيست. ... اگر ما سرباز امام زمانيم، بايد
خود را براى مبارزه با اينها آماده كنيم. بزرگترين وظيفهى منتظران امام زمان
اين استكه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى دينى و اعتقادى و عاطفى با
مؤمنين و همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود را آماده كنند»(همان، نیمه
شعبان، 30/ 07/ 1381).[20]
بنابراین
انتظار پویا در بطن خود احساس مسئولیت را بهدنبال دارد و این امر مقاومت در برابر
ظالمان و ستمگران را تقویت میکند پس میتوان گفت: یکی از مظاهر انتظار که تعهد و
مسئولیتپذیری منتظران است موجب مقاومت است.
6. تکلیفمحوری
و مقاومت:
تکلیف
محوری یکی دیگر از مبانی انسانشناسی است. بر اساس آن انسان سعی میکند تکالیفی را
که بر عهده دارد؛ آنها را به انجام برساند. شهید مطهری در این باره میگوید:
«از جمله
استعدادهاى انسان استعداد تكليفپذيرى است. انسان مىتواند در چارچوب قوانينى كه
برايش وضع شده است زندگى كند. هر موجود ديگر غير از انسان جز از قوانين جبرى طبيعى
از قانون ديگر نمىتواند پيروى كند. ... ولى انسان يگانه موجود ممتازى است كه اين
«امكان» و «توانايى» شگفت را دارد كه در چارچوب يك سلسله قوانين قراردادى رفتار
نمايد. اين قوانين قراردادى از آن نظر كه از طرف يك مقام صلاحيتدار وضع مىشود و
به انسان تحميل مىشود و تحمل قانون از نوعى زحمت و مشقت خالى نيست، به نام
«تكليف» خوانده مىشود»(مطهری، ج2، ص293).
از منظر
حضرت آیت الله خامنهای(مدظله) انتظار پویا، وظایف و تکالیفی را در پی دارد که بر
منتظران لازم است آنها را به انجام برسانند. ایشان در این باره میفرماید:
«مسئلهى انتظار هم كه جزء لاينفك مسئلهى مهدويت است، از آن كليدواژههاى اصلى
فهم دين و حركت اساسى و عمومى و اجتماعى امت اسلامى به سمت اهداف والاى اسلام است؛
انتظار؛ انتظار يعنى ترقب، يعنى مترصد يك حقيقتى كه قطعى است، بودن؛ اين معناى
انتظار است. انتظار يعنى اين آينده حتمى و قطعى است؛ ... اين انتظار، تكليف بر
دوش انسان مي گذارد. ... بدانيم كه يك حادثهى بزرگ واقع خواهد شد و هميشه منتظر
باشيد. ... انتظار ايجاب ميكند كه انسان خود را به آن شكلى، به آن صورتى، به آن
هيئت و خُلقى نزديك كند كه در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شكل و آن هيئت
متوقع است. ... انتظار يك چنين حالتى را به وجود مىآورد»(آیت الله خامنهای، 18/
04/ 1390).[21]
از دیدگاه
ایشان بین انتظار و وظیفه گرایی انسان ملازمه وجود دارد، یعنی هرچه انتظار شدیدتر
باشد به همان میزان تکلیف انسان بیشتر و وظیفه او سنگین تر خواهد بود. وی در این
باره میفرماید:
«انتظار
به معناى اين است كه ما بايد خود را براى سربازىِ امام زمان آماده كنيم. سربازىِ
امام زمان، كار آسانى نيست. سربازىِ منجى بزرگى كه مىخواهد با تمام مراكز قدرت و
فساد بينالمللى مبارزه كند، احتياج به خودسازى و آگاهى و روشنبينى دارد. ... ما
نبايد فكر كنيم كه چون امام زمان خواهد آمد و دنيا را پُر از عدل و داد خواهد كرد،
امروز وظيفهاى نداريم؛ نه، بعكس، ما امروز وظيفه داريم در آن جهت حركت كنيم تا
براى ظهور آن بزرگوار آماده شويم. ... بزرگترين وظيفهى منتظران امام زمان اين است
كه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى دينى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنين و
همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود را آماده كنند»(همان، نیمه شعبان،
30/7/1381).[22]
بنابراین
انتظار پویا در بطن خود تکلیفمحوری را بهدنبال دارد و این امر مقاومت در برابر
ظالمان و ستمگران را تقویت میکند پس میتوان گفت: یکی از مظاهر انتظار که تکلیفمحوری
منتظران است موجب مقاومت است.
برآیند
تأسی انقلاب اسلامی از اندیشه مهدویت و انتظار این استکه در طول چهل سال گذشته
همواره در مقابل جهان استکبار مقاومت کرده و در ادامه نیز با این رویکرد به مقاومت
خویش ادامه خواهد داد؛ و حوزه مقاومتی خود را از مرزهای خاکی و آبی کشور به آنسوی
مرزها و در دل آزادگان و منتظران گسترانده است.
مقام معظم
رهبری(مدظله) در بانیه گام دوم در این باره میفرماید:
«ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو
است. امّا با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن
دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانهی
جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و
برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیا
و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در
قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات
ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی
ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی
خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران
فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به
یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در
رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایستهی
ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش
است. ... صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقّق یافته یا در آستانهی
ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی
آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب
آسیاو زمینگیر شدن
همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب
آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه، اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری
اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد»(همان، بیانیه گام
دوم، 22/ 11/ 1397).[23]
و در این زمینه در بیانیه گام دوم به جوانان میفرماید: «دهههای آینده
دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید
و آنرا هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین
اسلامیو آمادگی برای طلوع
خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید»(همان، بیانیه
گام دوم، 22/ 11/ 1397).[24]
بنابراین با تأسی از مهدویت و انتظار، میتوان آمادگیهای لازم را برای
ایجاد مقاومت تدارک دید و برای ایجاد تمدن نوین اسلامی تلاش نمود.
مقام معظم
رهبری(مدظله) با تأکید بر نقش انتظار در پیریزی پایههای مقاومت، میفرماید:
«هرچند
اعتقاد به حضرت مهدى أرواحنا فداه يك آرمان والاست و در آن هيچ شكّى نيست؛ اما
نبايد مسئله را فقط به جنبهى آرمانى آن ختم كرد- يعنى به عنوان يك آرزو در دل، يا
حدّ اكثر در زبان، يا به صورت جشن- نه، اين آرمانى استكه بايد بهدنبال آن عمل
بيايد. انتظارى كه از آن سخن گفتهاند، فقط نشستن و اشك ريختن نيست؛ انتظار به
معناى اين است كه ما بايد خود را براى سربازىِ امام زمان آماده كنيم. سربازىِ امام
زمان، كار آسانى نيست. سربازىِ منجى بزرگى كه مىخواهد با تمام مراكز قدرت و فساد
بينالمللى مبارزه كند، احتياج به خودسازى و آگاهى و روشنبينى دارد. عدّهاى اين
اعتقاد را وسيلهاى براى تخدير خود يا ديگران قرار مىدهند؛ اين غلط است. ما نبايد
فكر كنيم كه چون امام زمان خواهد آمد و دنيا را پُر از عدل و داد خواهد كرد، امروز
وظيفهاى نداريم؛ نه، بعكس، ما امروز وظيفه داريم در آن جهت حركت كنيم تا براى
ظهور آن بزرگوار آماده شويم. شنيدهايد، در گذشته كسانى كه منتظر بودند، سلاح خود
را هميشه همراه داشتند. اين يك عمل نمادين است و بدين معناست كه انسان از لحاظ
علمى و فكرى و عملى بايد خود را بسازد و در ميدانهاى فعّاليت و مبارزه، آماده به
كار باشد.
اعتقاد به
امام زمان به معناى گوشهگيرى نيست. جريانهاى انحرافى قبل از انقلاب تبليغ
مىكردند، الآن هم در گوشه و كنار تبليغ مىكنند كه امام زمان مىآيد و اوضاع را
درست مىكند؛ ما امروز ديگر چه كار كنيم! چه لزومى دارد ما حركتى بكنيم! اين مثل
آن است كه در شب تاريك، انسان چراغ روشن نكند؛ چون فردا بناست خورشيد عالمتاب
بيايد و روز شود و همهى دنيا را روشن كند. خورشيدِ فردا، ربطى به وضع كنونى من و
شما ندارد. امروز اگر ما مىبينيم در هر نقطهى دنيا ظلم و بىعدالتى و تبعيض و
زورگويى وجود دارد، اينها همان چيزهايى است كه امام زمان براى مبارزه با آنها
مىآيد. اگر ما سرباز امام زمانيم، بايد خود را براى مبارزه با اينها آماده كنيم.
بزرگترين
وظيفهى منتظران امام زمان اين است كه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى
دينى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنين و همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود
را آماده كنند. كسانى كه در دوران دفاع مقدّس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع
مقدّس شركت مىكردند، منتظران حقيقى بودند. كسى كه وقتى كشور اسلامى مورد تهديد
دشمن است، آمادهى دفاع از ارزشها و ميهن اسلامى و پرچم برافراشتهى اسلام است،
مىتواند ادّعا كند كه اگر امام زمان بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدانهاى خطر قدم
خواهد گذاشت. اما كسانى كه در مقابل خطر، انحراف و چرب و شيرين دنيا خود را
مىبازند و زانوانشان سست مىشود؛ كسانى كه براى مطامع شخصى خود حاضر نيستند حركتى
كه مطامع آنها را به خطر مىاندازد، انجام دهند؛ اينها چطور مىتوانند منتظر
امام زمان به حساب آيند؟ كسى كه در انتظار آن مُصلحِ بزرگ است، بايد در خود
زمينههاى صلاح را آماده سازد و كارى كند كه بتواند براى تحقّق صلاح
بايستد»(بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى
تهران،30/ 07/ 1381).[25]
7. هدفمندی
تاریخ و مقاومت:
یکی از
دلایل عقلی بر اندیشه منجی موعود و مهدویت معنا داشتن تاریخ در سایه اعتقاد به
منجی آخرالزمان است. زیرا بر اساس «معناداری و فلسفه تاريخ» روند طولانى مدت
تاريخ، داراى هدف، غايت و معناى مشخصى است و آن تحقّق جامعه موعود الهى و رسيدن
بشر به اوج سعادت و كمال مادى و معنوى است. بر اين اساس معنادارى تاريخ و كشف غايت
و هدف آن، مىتواند منشأ توجّه انسانها به ظهور مصلح بزرگ باشد.
شهید
مطهری(ره) در این زمینه مینویسد: «تاريخ مانند خود طبيعت به حكم سرشت خود متحول و
متكامل است. حركت به سوى كمال لازمه ذات اجزای طبيعت و از آن جمله تاريخ است. تحول
و تكامل تاريخ تنها جنبه فنى و تكنيكى ابزارى و آنچه بدان «تمدن» نام مىدهند،
ندارد. بلکه گسترده و همهجانبه است؛ همه شئون معنوى و فرهنگى انسان را دربر
مىگيرد و در جهت آزادى انسان از وابستگيهاى محيطى و اجتماعى است. انسان در اثر
همهجانبه بودن تكاملش، تدريجاً از وابستگىاش به محيط طبيعى و اجتماعى كاسته و به
نوعى وارستگى كه مساوى است با وابستگى به عقيده و ايمان و ايدئولوژى، افزوده است؛
و در آينده به آزادى كامل معنوى يعنى وابستگى كامل به عقيده و ايمان و مسلك و
ايدئولوژى خواهد رسيد. انسان تدريجاً از لحاظ ارزشهاى انسانى به مراحل كمال خود
يعنى به مرحله انسان ايدهآل و جامعه ايدهآل نزديكتر میشود تا آنجا كه در نهايت
امر حكومت عدالت يعنى حكومت كامل ارزشهاى انسانىكه در تعبيرات اسلامى از آن به
«حكومت مهدى» تعبير شده است، مستقر خواهد شد و از حكومت نيروهاى باطل و حيوان
مآبانه و خودخواهانه و خودگرايانه اثرى نخواهد بود. آرمان قيام و انقلاب مهدى عليه
السلام يك فلسفه بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ، گذشته از اينكه الهام
بخش ايده و راهگشا به سوى آينده است، آيينه بسيار مناسبى است براى شناخت آرمانهاى
اسلامى. اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى فلسفى و جهانى است و جزئى از
جهانبينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى است، برخى سياسى است، برخى اقتصادى
است، برخى اجتماعى است، برخى انسانى يا انسانى طبيعى است»(مطهری، ج24، ص427-434).
و در سخن
دیگری میگوید: «-اعتقاد به مهدویت- يك فلسفه بزرگ جهانى است، چون اسلام يك دين
جهانى است، چون تشيع به معنى واقعىاش يك امر جهانى است. اين را ما بايد به صورت
يك فلسفه بزرگ جهانى تلقى كنيم. وقتى قرآن مىگويد: «وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى
الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ انَّ الْارْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ»(انبیا:105)
بر طبق این آیه صحبت از زمين است، نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن
نژاد. اولًا اميدوارى به آينده است كه دنيا در آينده نابود نمیشود... امروز اين
فكر در دنياى اروپا پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهاى رسيده كه با گورى كه
خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهرى نيز همينطور
است؛ ولى اصول دين و مذهب به ما مىگويد: زندگى سعادتمندانه بشر آن استكه در
آينده است، اينكه اكنون هست موقت است. ... دورهاى كه واقعاً در آن دوره معرفت و
عدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند. چگونه میشود كه چنين دورهاى نيايد؟!
مگر میشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات
آفريده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يكمرتبه تمام بشر را زيرورو كند؟!.
پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است»(مطهری، ج15، ص 181-182).
از منظر
حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) بین هدفمندی تاریخ و امید به آیند تلازم وجود
دارد. یعنی در پرتو باور به مهدویت و انتظار، برای فرد امید به آینده روشن، ترسیم
خواهد شد و در نتیجه لازم است خود را برای آن آماده نماید. ایشان در این باره میفرماید:
«مسئلهى انتظار هم كه جزء لاينفك مسئلهى مهدويت است، از آن كليدواژههاى اصلى
فهم دين و حركت اساسى و عمومى و اجتماعى امت اسلامى بهسمت اهداف والاى اسلام است؛
... –انتظار-
يعنى مترصد يك حقيقتى كه قطعى است، بودن. انتظار يعنى اين آينده حتمى و قطعى است.
... اين انتظار، تكليف بر دوش انسان ميگذارد. ... انتظار لازمهاش آمادهسازى خود
هست. بدانيم كه يك حادثهى بزرگ واقع خواهد شد و هميشه منتظر باشيد. ... انتظار
ايجاب ميكند كه انسان خود را به آن شكلى، به آن صورتى، به آن هيئت و خُلقى نزديك
كند كه در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شكل و آن هيئت متوقع است. اين لازمهى
انتظار است. وقتى بناست در آن دوران منتظَر،(عصر ظهور) عدل باشد، حق باشد، توحيد
باشد، اخلاص باشد، عبوديت خدا باشد- يك چنين دورانى قرار است باشد- ما كه منتظر
هستيم، بايد خودمان را به اين امور نزديك كنيم، خودمان را با عدل آشنا كنيم،
آمادهى عدل كنيم، آمادهى پذيرش حق كنيم. انتظار يك چنين حالتى را به وجود
مىآورد (آیتالله خامنهای، 18/4/ 1390).[26]
بنابراین
بر اساس فلسفه تاريخ و هدفمندی آن، ظلم و ستم هرچند خیلی فراگیر شده باشد، اما از
بین خواهد رفت. حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) در این باره میفرماید: «آن ملتى كه
به آينده اميد دارد، مىداند كه روزگار ظلم و ستم و زورگويى و تجاوز و طغيان و
استكبار، با همهى حجم عظيمى كه امروز در جهان به وجود آورده است، يك روزگار تمام
شدنى است و دورانى خواهد رسيد كه قدرت قاهرهى حق، همهى قلههاى فساد و ظلم را
از بين خواهد برد و چشمانداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد كرد»(همان،
نیمه شعبان، 30/11/1370).[27]
بنابراین
از طرفی معناداری تاریخ و هدفمندی آن در پرتو باور به منجی موعود(مهدویت)، مستلزم
تلاش و آمادهسازی برای ظهور است؛ و از طرف دیگر ایجاد آمادگی مستلزم مقاومت در
برابر ظالمان و مستکبران است. با این وصف میتوان گفت بین مقاومت و آمادگی برای
ظهور که ناشی از باور به هدفمندی تاریخ است؛ ملازمه وجود دارد.
8. کمالگرایی
و مقاومت:
يكى از مبانی
اجتماعی منجیگرایی و موعودباوری، قانونی استکه در جوامع انسانی ساری و جاری است.
براساس آن جوامع بهسمت کمال و ترقی حرکت میکنند. البته این قانون از ذات و فطرت
انسان نشأت گرفته و جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد و معمولا بهصورت یک
قانون اجتماعی در میآید. بر طبق این قانون پیشرفت و ترقی در حوزههای مختلف
زندگی، هرگز موجب نمیشود جامعه درجا بزند و به وضع موجود خود قانع شود. بلکه
همواره در صدد است تا به سطوح بالاتر برسد. این سیر همچنان ادامه دارد و مردم را
به تلاش و كوشش بیشتر وا میدارد. این خواست هرگز خاموش شدنی نیست و همچنان جامعه
را در ابعاد مختلف بهسوى تکامل بهپيش مىبرد. نهایت و پایان سیر کمالی جامعه با ظهور
منجی موعود تحقق خواهد یافت. در روایات اسلامی از آن دوره به دوران تکامل عقلانی
بشر یاد شده که در پرتو آن، جامعه امنیت لازم را پیدا میکند و به استغنای مادی و
معنوی میرسد.
از دیدگاه
حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) بشر مانند مسافرى استکه با عبور از پيچوخمهاى
دشوار، از معبرهاى سخت، از كوهستانها، از وادىها، از درّهها، از خارزارها، میخواهد
خودش را به يك نقطه امن و راه هموار برساند؛ از نظر ایشان عصر ظهور آن نقطه امن و
آن راه هموار است. وی در این باره میفرماید: «همهى آنچه در تاريخ بشر تا امروز
مشاهده مىكنيم، حركت در همان كورهراهها و در همان فرازونشيبها و در همان
خارستانها و لجنزارها و مانند اينها بوده است؛ بشريت دارد همينطور اين راه را
طى مىكند تا به اتوبان برسد؛ اين اتوبان، دورانِ مهدويت است، دوران ظهور حضرت
مهدى (سلاماللهعليه) است»(همان، 21/3/1393).[28]
از دیدگاه
ایشان «دوران ظهور حضرت مهدى(عجّل اللَّه تعالى فرجه) دوران جامعهى توحيدى است،
دوران حاكميت توحيد است، دوران حاكميت حقيقى معنويت و دين بر سراسر زندگى انسانهاست»(همان،
18/4/1390).[29]
در نتیجه
«بشريت اگر مىبيند كه طواغيت عالم تركتازى مىكنند و
چپاولگرى مىكنند و افسارگسيخته به حق انسانها تعدى مىكنند، نبايد خيال كند كه
سرنوشت دنيا همين است؛ نبايد تصور كند كه بالاخره چارهيى نيست و بايستى به همين
وضعيت تن داد؛ نه، بداند كه اين وضعيت يك وضعيت گذراست- «للباطل جولة»- و آن چيزى
كه متعلق به اين عالم و طبيعت اين عالم است، عبارت است از استقرار حكومت عدل؛ و او
خواهد آمد. انتظار فرج و گشايش، در نهايت دورانى كه ما در آن قرار داريم و بشريت
دچار ستمها و آزارهاست، يك مصداق از انتظار فرج است»(همان، نیمه شعبان،
29/6/1384).[30]
از منظر حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) جامعه بشری را میتوان به
کاروانی تشبیه نمود که بر اساس قانون سير تكاملى جوامع، در مسیر کمال در حال طی طریق است. ایشان در این باره میفرماید:
«مسئله اين استكه بشريت دارد به كجا مىرود. اگر ما جامعهى بشرى را در طول تاريخ
به كاروانى تشبيه كنيم كه دارد يك مسيرى را مىرود، [اين] سؤال مطرح است كه اين
كاروان به كجا مىرود؟ مقصد اين كاروان كجا است؟ منتهااليه اين سِير كجا است؟ اين
يك سؤال جدّى است؛ اين بايد در هر جهانبينىاى پاسخ داده بشود. ... پاسخهاى
نحلههاى فكرى غير دينى در اين زمينه يكسان نيست، لكن پاسخ اديان به اين سؤال،
تقريباً يكسان است؛ پاسخ مشخّصى است. تا آنجايى كه اديان الهى و اديانى را كه
رونويسى از اديان الهىاند، ... همه معتقدند كه اين كاروان در پايان، در آخر راه،
به يك منزلگاه مطلوب و دلگشا و دلنشين خواهد رسيد. خصوصيت عمدهى اين مقصد هم
«عدالت» است؛ عدالت، خواستهى عمومى بشريت از اوّل تا امروز و تا آخر است. اينهايى
كه سعى مىكنند در مبانى و تفكّرات اصولى، معتقد به تنوّع و تغيير و تحوّل و مانند
اينها بشوند، اينرا نمىتوانند انكار كنند كه خواستهى بشريت از روز اوّل تا
امروز چند خواسته است، كه از جملهى اساسىترين آنها عدالت است؛ بشر دنبال عدالت
[است]؛ هيچوقت از اين خواسته منصرف نشده است و در نهايت، اين خواسته برآورده
مىشود»(همان، 21/3/1393).[31]
در نتیجه از دیدگاه ایشان «دوران ظهور
حضرت مهدى (عجّل اللَّه تعالى فرجه) دوران جامعهى توحيدى است، دوران حاكميت توحيد
است، دوران حاكميت حقيقى معنويت و دين بر سراسر زندگى انسانهاست و دوران استقرار عدل به معناى كامل و جامع اين كلمه است. خب،
انبياء براى اين آمدند»(همان، (18/ 04/ 1390).[32]
بنابراین
از طرفی مهدویت و انتظار مستلزم کمالگرایی است و از طرف دیگر تلاش برای رسیدن به
کمال مطلوب مستلزم مقاومت است؛ پس میتوان گفت برای رسیدن به کمال مطلوب باید
مقاومت نمود و در مقابل مظاهر مختلف شرک و کفر و نفاق و ظلم و ستم ایستادگی کرد.
نتیجهگیری:
انتظار فرج عنصر مشترک همه ادیان است و در حوزه های مختلف
فردی و اجتماعی آمادگي لازم را به وجود می آورد؛ آرمانگرايي و نشاط و پويايي و
وظيفهشناسي و روح اميد را در افراد زنده میکند. در اندیشه اسلامی این باور در
قالب اندیشه مهدویت متجلی شده است. اهمیت آن باعث شده، همواره مورد توجه
اندیشمندان اسلامی بهخصوص شیعه قرار گیرد و حرکتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را
بر اساس آن پیریزی نمایند.
کارکرد راهبردی انتظار در باره
مقاومت با ابتناء بر بیانیه گام دوم، در شناخت فرصتها و چالشها به منظور رسیدن
به هدفهای بلند مدت و ترسیم آینده مطلوب، کمک مینماید.
مهمترین یافتههای این تحقیق در
تبیین راهبردهای انتظار در ایجاد مقاومت عبارتند از: عدالتورزی و مقاومت؛ امید و
مقاومت؛ ظلمستیزی و مقاومت؛ حقطلبی و مقاومت؛ مسئولیت و مقاومت، تکلیف محوری و
مقاومت؛ هدفمندی تاریخ و مقاومت؛ و کمالگرایی و مقاومت؛ برای استخراج این موارد
از بیانات مقام معظم رهبری(مدظله) در تبیین مهدویت و انتظار استفاده شده است.
در پایان پیشنهاد میشود در مقالات و
پایاننامهها و رسالههای علمی راهبرد انتظار در حوزههای دیگر بر اساس منظومه
فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مد ظله) مورد بررسی و واکاوی قرار داده شود.
کتابنامه:
قرآن کریم
1.
ابن اثیر، مبارک
بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، قم، اسماعیلیان، چهارم، 1367ش.
2.
ابن منظور، محمد
بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، سوم، 1414ه ق.
3.
اسکیدمور، ویلیام؛
تفکر نظری در جامعهشناسی، جمعی از مترجمان، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،
اول، 1385.
4.
بیانات
در جمع نیروهای بسیجی شرکتکننده در اردوی رزمی - فرهنگی علویّون، 21/8/1380.
5.
بیانات
در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت، 18/
4/ 1390.
6.
بیانات
در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان، 29/6/1384.
7.
بیانات
در دیدار اقشار مختلف مردم، 25/9/1376.
8.
بیانات
در دیدار اقشار مختلف مردم،میلاد امام زمان(ع)، 17/10/1374.
9.
بیانات در دیدار
پژوهشگران و کارکنان مؤسسه «دارالحدیث» و پژوهشگاه «قرآن و حدیث»، 21/3/1393.
10. بیانات در دیدار مردم قم، نیمه شعبان، 30/11/1370.
11. بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 9/11/68.
12. بیانات در مراسم بیست و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)،
14/3/1394.
13. بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، 22/ 11/ 1397.
14. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در
مصلاى تهران، 30/7/1381.
15. خطبههای نماز جمعه، در مکتب جمعه، تهران، ارشاد اسلامی، 1365.
16. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران ، دانشگاه تهران،
1330ش.
17. دیدار جمع کثیری از پاسداران با رهبر انقلاب،10/12/1368.
18. زبیدی،
محمدبن مرتضی، تاج العروس، بیروت، دارالفکر، اول، 1414ه ق.
19. سایت
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنهای(مدظله)، Khamenei.ir.
20. صدر، محمدباقر، بحث حول المهدی، با مقدمه دکتر عبدالجبار
شراره، بیروت، الغدیر، 1417ه.ق.
21. طباطبايي، محمدحسین، الميزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه
الاعلمی للمطبوعات، دوم، 1390ه.ق.
22. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، سوم، 1375ش.
23. عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویه، بیروت، دار الآفاق
الجدیده، اول، 1400ه.ق.
24. گولد، جولیوس، و کولب، ويليام، فرهنگ علوم اجتماعی، مترجم:
باقر پرهام، تهران، مازیار، دوم، 1392.
25. محسنی، منوچهر ، مقدمات جامعهشناسی، تهران، نشر دوران،
هجدهم، 1381.
26. مطهری،
مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، هفتم، 1392.
27. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، نهم، 1375ش.
28. ملایی، حسن، ما منتظریم، قم، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ سوم،
1397ش.
29. موسوي اصفهاني، محمد تقي، مكيال المكارم فی فوائد الدعا
للقائم،
قم، مؤسسه الامام المهدی(ع)، پنجم، 1428ه ق.
30. هنری
مینتزبرگ، جنگل استراتژی، ترجمه: محمود احمدپور داریانی، تهران، جاجرمی، اول،
1395.
[1]. فتح: 29، «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّه وَ الَّذِینَ مَعَهُ أشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ
رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ».
[2]. نساء: 75، «وَ مَا
لَکُمْ لَا تقَاتِلُونَ فی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ
وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أخْرِجْنَا مِنْ
هذِهِ الْقرْیَهِ الظالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ
اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا».
[3]. تقسیمات یاد شده برگرفته از تقسیمی است که مینتزبرگ در کتاب
جنگل استراتژی آورده است.
[4]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12889
[5]. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17917
[6]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=1192
[7]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=1192
[8]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29914
[9]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2865
[10]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3308
[11]. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=396
[12]. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=396
[13]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2259
[14]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
[15]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
[16]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2780
[17]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3308
[18]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8994
[19]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29914
[20]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7733
[21]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12889
[22]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
[23]. http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673
[24]. http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673
[25]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3149
[26]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12889
[27]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2586
[28]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26683
[29]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12889
[30]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3308
[31].
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26683
[32].
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12889